قسمتی از مقدمهی کتاب:
عشق از اول سركش و خوني بود
تا گريزد، هر كه بيروني بود
مجموعه شعري كه ورق میزنید، محصول نخستين آشنايي هاي من، با انقلاب دروني مجاهدين مي باشد. تاريخ اغلب سروده ها به سالهاي ۶۹-۱۳۶۸ بر ميگردد. در آن سالها مجاهدين- براي پاسخ به سرنگوني رژيم خميني- به انقلابي فراگير در صفوف داخلي خود روي آوردند.
لازم است خاطرنشان کنم بسیاری از این سروده ها در شرایط جنگی، در زندگی سنگری در بیابان های عراق، پس از یک روز طاقت فرسا، در آرامشی گذرا، در زیر پت پت های نور نارنجی و دودناک فانوس و در فاصلهی بین بمباران های مهیب در جنگ خلیج سروده شدهاند؛ در موقعیتی که سراینده مانند دیگر آفتابکاران آزادی، هر آن در معرض ترکشهای بمب یا گلوله بود و به این نمیاندیشید آیا دقیقه یی دیگر زنده خواهد ماند یا نه؛ بل دغدغه اش این بود چگونه میتوان یک ارتش آزادیبخش و تنها سرمایهی آزادی ایران زمین از چنگال آخوندهای خون آشام را برای خیز نهایی به داخل ایران حفظ کرد و در عین آمادگی برای پرش نهایی از آسیب های جنگی که به مقاومت ایران مربوط نبود، برکنار نگهداشت.
در قسمتی دیگر از مقدمهی کتاب چنین آمده است:
به دليل در زندان بودن نيروهاي انقلابي تا واپسین روزهای پیروزی و فقدان پیشوایان ذيصلاح در بيرون، خميني توانست ـ سوار بر موج ـ رهبري قيام ضد سلطنتي را به سرقت ببرد و با فرزندان انقلاب آن كند كه كرد. ابعاد كشتار، شكنجه و سوء استفاده از نام دين آنچنان دامنه دار و غير قابل تصور بود كه به راستي از جنايتكاران تاريخ مانند چنگيز، تيمور و هيتلر اعاده حيثيت شد.
در برابر اين فاجعه، دو راه بيشتر باقي نبود: يا سكوت و در ته طيف فشردن دست جلاد براي شليك تير خلاص بر شقيقهی مادران باردار، نوجوانان و پدران سالخورده و شركت در مراسم شرعي! پوست كندن، شقه كردن، تعزيز و در يك جمله، قصابي انسان؛ يا جانانه ايستادن و نه گفتن و پرداخت بهاي آن با گزاف ترين قيمت.
نسل به خون تپيدهی ما، از رهبران انقلابي خود آموخته بود كه با شرف بماند.